حرفهايي كه دل مي برند
دارند آرام آرام بزرگ ميشوند. با همه خندهها و گريهها و دلبريهايشان ... هر لحظه و هر روز دلبريمي كنند هر يك به نوعي.... اين روزها حال خوبي دارم. هر بار كه يك كلمه عجيب و كوتاه از زبان آوا به گوشم مي خورد ... و يا يك جمله قلمبه سلمبه از جانان، خوش خوشانم مي شود. آوا خواهرش را «دودو» صدا مي كند. و به محض آنكه جلوي چشمش نباشد ميپرسد: « دودو كوووو؟» وقتي بخواهد ددر برود حتما و حتما بايد لباس مورد علاقهاش را بپوشد.... « ماما دوآ... ماما دوآ... » يعني همان تيشرتي كه عكس دورا دارد . « باشه» گفتنهايش كه حرف ندا...
نویسنده :
مامان شیرین
14:16